محمد سجادمحمد سجاد، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

قند و عسل

حال این روزهای ما

1393/3/27 9:44
نویسنده : مامان خانمی
693 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام همه  امید من

 سلام پسر شیطون بلا

امروز اومدم تا برات از اتفاقات این روزا بنویسم

عزیز دل مامان منو بابایی این روزا خیلی سرمون شلوغه آخه باید اسباب کشی کنیم از اون طرف هم شما همش گریه میکنی و شیر میخای واسه همین یه خورده دست و پای ما رو بستی.

ولی اشکال نداره این روزها هم بالاخره تموم میشه کوچولوی من.

جدیدا یاد گرفتی که خودت رو به پهلو بچرخونی البته زیاد به پهلو خوابیدن رو دوست نداری بخاطر همین این کار رو زیاد انجام نمیدی ولی داری کم کم تواناییش رو پیدا میکنی.

خیلی سخت میخابی پسرم. باید کلی نق بزنی و گریه کنی تا بالاخره خوابت ببره .به عبارتی پدر آدم رو در میاری تا خوابت ببره.

همش هم دلت میخاد تو بغل بگیریمو رات ببریم تا بخابی  بیشتر هم تو بغل بابایی عادت کردی.

الان یک ماه و یازده روزته تو این مدت روزای سخت و شیرین زیاد داشتیم امیدوارم تو این مدت از مامانیت راضی بوده باشی.

من با اینکه شما خیلی وروجک و تقریبا لجباز تشریف داری ولی در کل ازت راضی هستم.

بازم برات بنویسم که وقتی لج میکنی پاهاتو تند تند تکون میدی و گریه میکنی .آخ آخ آخ خدا نکنه بغض بکنی اینقدر مظلوم میشی که آدم دلش واست کباب میشه.

الان هم که دارم این مطلب رو برات مینویسم رو پای عزیز جون( مامان جون خودم) هستی زحمت میکشیم تا بخابی پنج دقیقه بعد دوباره بیدار میشی.

پسر خوبم بابایی  خیلی به منو شما میرسه.اگه باباجون نبود من اصلا نمیتونستم از پس کارا بربیام.

خدا حفظش کنه.خیلی برامون زحمت میکشه.تو هم قول بده که همیشه قدرشو بدونی و پسر خوبی براش باشی.

منو و تو بابایی خیلی خوشبختیم که همدیگه رو داریم

امیدوارم تو هم وقتی بزرگ شدی از اینکه ما پدر و مادرت هستیم احساس خوشبختی کنی.

خدای خوب و مهربون من ازت ممنونم که لذت مادر شدن رو به من چشوندی خودت هم بهم کمک کن تا بتونم خوب تربیتش کنم.

خدایا همه بچه ها رو برای مادراشون حفظ کن و نعمت مادر شدن رو به همه زنها بده. الهی آمین

 

پسندها (6)

نظرات (21)

مامان امیرعلی
27 خرداد 93 10:18
ایشالا ک گل پسر شما اذیت نشه زیاد و شمارو هم اذیت نکنه
مامان خانمی
پاسخ
ممنون خاله جون مهربون
نرگس مامان محمدرادین
27 خرداد 93 10:20
سلام بر محمدسجاد عزیز و مامان گلش یک ماه و یازده روزگی شاهزاده ی زیبا و صالحتون (انشاالله) مبارک آمدیم بگوییم ما داوطلب میشویم از برای نگهداری محمدسجادخان خوشمزززززه و خوردنی (برای هرچندساعت) جهت سهولت اسباب کشی شما و اقای پدرش
مامان خانمی
پاسخ
الهی قربون دل مهربونت برم عزیزم اما ما دوست نداریم محمد رادین عزیزم اذیت بشه بنابراین از همین اه دور از نیت خالصانتون تشکر میکنیم
مامان ایمان جون
27 خرداد 93 10:58
چقدر اسباب کشی با یه بچه ی کوچولو سخته موفق باشی عزیزم همین روزای سخته که واسه آدم خاطره میشه و یادش میمونه وگرنه به سرعت برق و باد بچه ها بزرگ میشن و اصلا یاد آدم میره که چطوری بودن
مامان خانمی
پاسخ
آخ گفتی عزیزم روزا که وسایلا رو جمع میکنم شبا مجبورم بیام پیش مامانم توی این رفت و آمدا هم من خیلی خسته میشم هم محمدسجاد چون هردوتامون زمان استراحتمون کم شده
مامان عرفان
27 خرداد 93 12:06
عزیزم همین زحماتو رو عشقه. همینه که ما رو مادر می کنه و قدر مادرامونو می فهمیم. عزیزم سعی کن بغلیش نکنی. درسته خیلی برامون عزیزه ولی اینطوری خودش بیشتر اذیت میشه.
مامان خانمی
پاسخ
راستش متاسفانه بغلی شده البته واسه خواب فقط
قاصدک
27 خرداد 93 12:09
سلام عزیزم من که اومدم هرچی بهت سر زد آنلاین نبودی؟ خوبی؟ خسته نباشی عزیزم. نگو خواب که مانی با اینکه 5 ماهش تموم شده بازم بد میخوابه. یک ساعت براش آهنگ بخون برای 5 دقیقه. حالا اولشه بزار بزرگتر بشه فقط میگن بازی. به خدا مانی در طول 24 ساعت 9 ساعت خوابه بقیش در حال بازی. تازه اونم تنهایی نه حتما یکی باید باهاش بازی کنه. حسابی خستم کرده. دوستون دارم محمد سجادمم ببوس
مامان خانمی
پاسخ
سلام عزیز دلم بد نیستم راستش محمدسجاد نمیزاره بیام پشت کامپیوتر همش یاشیر میخاد یا جاش کثیفه یا گریه میکنه خدا به من رحم کنه از طرف من مانی جون خوشگلم رو ببوس دوستت دارم قاصدکم
قاصدک
27 خرداد 93 12:12
راستی چرا عکس نمیزاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان خانمی
پاسخ
دعوام نکن عزیزم راستش باباش نمیزاره عکسشو بزارم منم باید هر از چند گاه دو سه تا بزارم
مامان مهنا
27 خرداد 93 14:26
اي جونم واي كه چقدر اين بچه ها شيطونن و لجباز و البته شيرين خدا حفظش كنه
مامان خانمی
پاسخ
ممنونم دوست خوبم
الهه مامان مبین
27 خرداد 93 16:44
سلام به روی ماهت . خدا حفظ کنه این پسر ماهت رو که اینقدر کارهای بامزه انجام میده . یه دنیا بووووووووووووس برای پسمل ماهم . دعای خیلی قشنگی کردی عزیزم . منم از ته دلم آمین میگم . این روزهای سخت و شیرینت هم خیلی زود میگذره . مبین من وقتی 1 ماهه بود همه میگفتن چشم بهم بزنی بزرگ میشه و واقعا راست میگفتند . به مادر یه کم سخت میگذره ولی باور کن خیلی زود میگذره . من وقتی به عقب برمیگردم اصلا باورم نمیشه که 2 ساله مبین رو به دنیا آوردم . ایشاا.. که همیشه همیشه همه بچه ها سالم و سلامت زیر سایه اول خداوند بعد پدر و مادر بزرگ بشند . آمین
مامان خانمی
پاسخ
سلام گل من ممنونم عزیزم این روزها هم سخته هم شیرینه ولی بعضی موقع واقعا خسته میشم. خدایا کمک کن بتونم مادر خوبی باشم
الهه مامان مبین
27 خرداد 93 22:01
راستی گلم رمز پست هام رو برات بفرستادم اگه فرستادم بزن ببین میتونی بیای تو مطلبم . چند تا از دوستام گفته بودند نمیتونند بیان
مامان خانمی
پاسخ
نمیتونم بیام داخل
مامان علی
27 خرداد 93 23:49
عزیزم دقیقا مثل علی من هستش...سخت میخوابه و زود بیدار میشه و هی شیر میخواد...و بغلی شده.اما خدا رو شکر که نی نی داریم
مامان خانمی
پاسخ
بله واقعا خداروشکر
خاطره(azra)
28 خرداد 93 0:53
سلام گلم. خدا بهت توان مضاعف بده .. شاد باشی مهربونم
مامان خانمی
پاسخ
سلام عزیزم ممنون از دعات الهی آمین
ترنم
28 خرداد 93 8:29
ای جونم برا خودش داره مردی میشه 1 ماه و 11 روزه گیش مبارک خدا براتون نگهش داره عکساشم بزار که دلمون براش تنگیده شیرینی بچه به همین چیزاست دیگه اذیت نکنه که حس نمیکنی بچه دار شدی
مامان خانمی
پاسخ
خب اینم حرفیه راست میگی
الهه مامان مبین
28 خرداد 93 12:46
عزیز دلم با مرورگر کروم یا گوگل یا torch بیای میشه . و یا از ctrl c و سپس ctrl v استفاده کن
♥ مامان مهیلا ♥
28 خرداد 93 13:13
آخ نمیدونم بچه های امروزی چرا این جور میکنن مهیلا هم مثل محمد سجاد ولی خدا رو شکر سالمن این کافیه از طرف من ببوسینش
مامان خانمی
پاسخ
والا چی بگم وروجک هستن دیگه چشم شما هم مهیلا جون رو ببوس
خاطره
28 خرداد 93 20:05
سلاک یه دوستی دارم اسمش سمانه است . اسم پسرش سجاد هست حالا هر وقت می خوام بیام برات پیام بزارم انگاری اسمت سمانه باشه .. می گم برم وبلاگ سمان ممنونم که برام دعا می کنی بدون که خیلی محتاج دعا هستم
مامان خانمی
پاسخ
سلام گلم خوبه که اینجوری لا اقل منو یادت نمیره وظیفه است عزیزم
مامان نی نی کوچولو
29 خرداد 93 0:20
به به بلاآخره شما آپ شدید بابا من دلم محمد سجاد و میخوادخانمی چرا عکس هاشو نمیزارینقربونت بره خاله عزیزم که ماشاالله انقدر شیطونک شدی و حسااااااااااااااااااااااااابی مامانی را اذییت میکنیهمینند دیگه بچه ها خانمی.اشکالی نداره ما که راضی هستیم خداوند خودش این وروجک های بامزه را برای ما حفظ کنه و خودش هم انشاالله بهمون تو خوب بزرگ کردنشون کمکمون میکنه و بهمون صبر میده.از طرف من حسااااااااااااااااااااااااااابی ماچش کنید
مامان خانمی
پاسخ
ببخش دیر کردم عزیزم این وروجک دیگه برام وقتی نمیزاره شما لطف داری عزیزم وقت کردم عکس هم میزارم
گلاب
30 خرداد 93 0:04
میگم انگار راست میگفتی که خیلی ورجه وورجه می کنه تو شکمت،الان معلوم شد راست میگفتی و گرنه تا الا هنوز سندی ارائه نداده بودی تا حرفتو باور کنیم! عزیز دلم خدا حفظش کنه و به شما کمک کنه تا زودتر جابجا شید البته خدا کنه که برید خونه ی خودتون نه اجاره نشینی،آخه اسباب کشی خیلی سخته
مامان خانمی
پاسخ
ای بابا دوست خوبم یعنی حرف ما رو باور نداری؟؟؟؟؟ ممنون گلم یعنی تو این گرونی میشه یه روز ماهم خونه دار بشیم؟؟؟؟
فاطمه ع
30 خرداد 93 19:30
سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــام قنده عسل ما چطوره؟ انشاا.. که خوب باشید میبینم که قند عسل واسه خودش قلدوری شده وحسابی ورجه وورجه میکنه زورشم که ماشاا.. از همه بیشتره خداحفظش کنه
مامان خانمی
پاسخ
سلام خاله جون ممنون خوبه واقعازور هیچکس هم بهش نمیرسه
ننه علي
31 خرداد 93 6:18
سلام عزيزم خدا حفظش كنه وروزهاي شيرين خوشبختيتون مستدام
مامان خانمی
پاسخ
علیک سلام ممنون ننه علی مهربون
مامان الیار
1 تیر 93 9:56
سلام عزیزم.مادر شدنت مبارک. خدا پسرتون رو حفظ کنه همیشه سایه مامان و بابای مهربونش رو سرش باشه. و هیچ وقت اذیت نشه و شما رو اذیت نکنه
مامان خانمی
پاسخ
سلام گلم ممنون دوست خوب و مهربونم
هدی (مامان آرش)
11 تیر 93 14:20
وای عزیزم اسباب کشی با بچه کوچیک سخته.منم باید تا آخر ماه اسباب کشی کنم.ولی هنوز نه خونه گرفتم نه وسایلمو جمع کردم. راه بردن سخته.من آرشو رو پام میخوابونم.یه جورایی عادت کرده.آرشم یه شربت داره که باید نیم ساعت قبل از شیر خوردن بهش بدم.گشنه باشه نیم ساعت صبر نمیکنم.بهش شیر میدم. زودی برگرد مامانی.هرچند طول میکشه تا خونتو کامل بچینی. خدا قوت عزیزم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قند و عسل می باشد