خوش اومدی عزیزم
سلام دوستای خوبم
من از قبل واسه پسر کوچولوم مطالبی رو نوشته بودم .
واسه اینکه خاطرش واسه وروجکم بمونه اینجا مینویسم تا وقتی بزرگ شد و خوند بدونه که مامان خانمی چه احساسی داشت وقتی محمد سجاد داشت کم کم تو دلش رشد میکرد.
بفرمایید خواهش میکنم
امروز اومدم با یه خبر خوش. دو روز پیش متوجه شدم که توی دل من یه جنین کوچولو داره رشد میکنه. خیلی خوشحالم.
الان موقع اش شده که به کوچولو بگم: عزیز دلم خوش اومدی. هنوز دست و پا و چشم و دهان نداری اما من با تمام وجودم دوستت دارم و ازت مراقبت میکنم. تو هم قول بده زود زود بزرگ بشی و به این دنیا بیای تا چشمای مامان به دیدنت روشن بشه. بی صبرانه منتظرتم کوچولوی قشنگم.
توی این دنیا خیلی ها منتظر دیدنتن، همه از شنیدن خبر اومدنت خیلی خوشحال شدن. من و بابایی از همه خوشحالتر بودیم و از همه بیشتر مشتاق دیدن روی ماهت هستیم. راستی دیروز توی سونوگرافی تو رو دیدم خیلی کوچولو بودی اندازه یه لوبیا
عزیزم امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشی و به زودی چشمای خوشگلت رو توی این دنیا باز کنی. خیلی دوستت دارم.
خدایا ممنونتم بابت این نعمتی که به ما دادی.خودت هم مراقبش باش.
خدایا خیلی دوستت دارم
مامان خانمی - 25 شهریور 92