محمد سجادمحمد سجاد، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

قند و عسل

قند و عسل

1393/1/23 7:53
نویسنده : مامان خانمی
303 بازدید
اشتراک گذاری

  به آقا محمدسجاد شیرین من،که جون مامان بسته به جونشه.

خوبی قند و عسلم

خوبی پسر گلم

جات راحته عشق من 

میدونم که دیگه حسابی جات تنگ شده عزیز دلم.

دیگه چیزی نمونده.فقط سه هفته دیگه باید صبر کنیم.

این انتظار واسه من که خیلی سخته.نمیدونم واسه تو هم همینقدر سخت هست یا نه

با اینکه خیلی کوچولویی  واسه اینقدر قشنگ تحمل کردنت ازت ممنونم.

راستی این روزا دیگه نشستن و بلند شدن و راه رفتن و خوابیدن برام خیلی خیلی سخت شده ، کمرم خیلی درد میکنه. اما همشون رو تحمل میکنم به عشق دیدن و بغل کردن شما وجود من.

دیشب شکمم درد گرفته بود ترسیدم که نکنه شما بخای زودتر بیای.عشق مادر یه وقت هوای زودتر اومدن به سرت نزنه ها.همونجا تو دل مامان بمون تا موقعش بشه.

آفرین پسر حرف گوش کن من.

این روزا بابایی دیگه خیلی زحمت میکشه.

با اینکه از سرکار میاد و خسته هست.اما نمیزاره من کار کنم.

همه کارا رو خودش با اون خستگی انجام میده.

ایشالله وقتی دنیا اومدی باید هردوتامون سعی کنیم براش جبران کنیم.

راستی پسرم تا چهار روز دیگه خاله جونی داره میره مکه.خوش به حالش.منم دلم خیلی هوای زیارت داره .مخصوصا سفر حج.

یاد سفر خودم افتادم پسرم.

کاش یه روزی قسمت من و تو و بابایی هم بشه.

تو دعا کن عزیزم.هم واسه اینکه خدا قسمت ما هم بکنه هم واسه اینکه خاله جونی سالم بره و برگرده.

آفرین پسر مهربون من.

عزیزم این روزا نمیتونم زیاد پشت کامپیوتر بشینم.

تپش قلب و نفس تنگی میگیرم.

پس بازم تو رو مثل همیشه به خدای خوب و مهربون میسپارم.

محمد سجاد من بیا هر دوتا به بابایی خوب و مهربون و زحمتکش بگیم

خیلییییی دوستت داریم

ممنون

بای

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (32)

فاطمه (مامان محمدسجاد)
23 فروردین 93 9:05
من که تو شرایط شما حتی نمی تونستم جوراب هامو خودم بپوشم. اصلا یه اوضاعی بود. تازه تو اون شرایط دانشگاه هم میرفتم. ولی خیلی دوست داشتنی بود . شوق و ذوقی که داشتم همه چیزو قابل تحمل کرده بود. آرزوی سلامتی دارم براتون
مامان خانمی
پاسخ
پس باید بخاطر این وضعیتم خدارو صدهزار مرتبه شکر کنم
مامانی
23 فروردین 93 10:23
به به خوشبحال پسری بخاطرچنین مادری
مامان خانمی
پاسخ
ممنون گلم شما لطف داری
گل نرگس19
23 فروردین 93 12:01
سلام خانم خانما _خدا بهتون قوت بده و دل خوش _انشالله این چشم انتظاری و این زحمتا و خستگی هاتون با اومدن گل پسرتون خوش باشه دیگه چیزی نمونده انشالله مارو هم دعا کنید موفق باشید
مامان خانمی
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم
مامان شیما
23 فروردین 93 13:17
salam azizam khubi bebakhshid dustam enghadar sarm shulughe vaght nadashtam biam behet sar bzanam khatne tars nadare faghat harchi zudtar bhtar az hazrat mohamad revayat shode ruz haftom khatne besh to mesl man nakonia az hame bishtar kuchulot aziat mishe age dir she
مامان خانمی
پاسخ
سلام عزیزم آخه تا قبل از ده روز بیمارستان قبول میکنه ختنه کنه؟؟؟
مامان مهیلا
23 فروردین 93 13:48
سلام مامان خانمی خوش به حالتون دیگه چیزی نمونده فک کنم شما هم مثل من سزارین هستین؟انشالله به سلامتی مواظب خودتون باشین
مامان خانمی
پاسخ
سلام دوست جون من من که از زایمان طبیعی میترسم و به همه میگم میخام سزارین کنم ولی اطرافیان و شوهرم موافق نیستن. تا ببینیم خدا چی میخاد؟
مامان هلیا
23 فروردین 93 14:39
الهی قربونت برم ، درکت میکنم گلم این هفته ها و روزای آخر از اون 8ماه گذشته بیشر طول میکشه ایشاا.. این روزا به خوبی و خوشی سپری بشه و محمد سجاد جونم به دنیا بیاد صحیح و سالم
مامان خانمی
پاسخ
ممنونم دوست مهربونم واقعا خیلی دیر میگذره. وقتی کوچولوهای شما رو میبینم دیگه طاقت برام نمیمونه
فاطمه ع
23 فروردین 93 20:01
چقد قشنگ حس وحاله مادر شدنو تعریف میکنید انشاا.. بسلامتی میاد برامنم دعاکن عزیز خیلی تنهام دلم نی نی میخاد
مامان خانمی
پاسخ
ممنون دوست خوبم چشم حتما دعا میکنم گریه نکن عزیزم ایشالله به زودی خدا یه کوچولو تو دلت به امانت میزاره
azra
23 فروردین 93 23:40
سلام مامانی .. ایشالله چه ات سر موقع به دنا میاد .. برات دعا می کنم سلامت و شاد باشی
مامان خانمی
پاسخ
سلام عذرا جون ممنونم عزیزم
ترنم
24 فروردین 93 10:09
سلام خوشبحالت چیزی نمونده دیگه گلتو بغل کنی ایشالله این سه هفته هم زود بگذره و محمد سجادتو بغل نی و ماچ بارون کنی باریک الله مامان مهربون که اینقدر تحملت بالاست ایشاله یه زیمان بدون درد و خوب داشته باشی من که کلی ذوق کردم برات که روزهای آخره
مامان خانمی
پاسخ
سلام دوست مهربونم وای وقتی اینجوری میگی قند تو دلم آب میشه کاش زودتر این سه هفته هم بگذره ممنون که اومدی عزیزم
مامان قند عسل
24 فروردین 93 13:19
قاصدک
24 فروردین 93 14:13
روزای آخر خیلی سخته. ولی تحمل کردنش خیلی شیرین. دوستم امیدوارم از این روزای آخر دونفری بودنتون حسابی لذت ببرید چون با اومدن نی نی یک ثانیه هم نمیتونید با هم تنها باشید
مامان خانمی
پاسخ
سلام عزیزم. دیگه تحملم داره تموم میشه. ولی فکر کنم دلم خیلی برای روزای دونفره بودنمون تنگ بشه
ننه علي
24 فروردین 93 18:05
سلام وقتي ميام وبتو ميبينم نفسم تند تر ميشه وااايي ياد انتظاراي خودم مي افتم ان شاالله با ني ني زائر شي
مامان خانمی
پاسخ
سلام دوست جونم شما هم وقتی از شیرین کاری های علی آقا مینویسی دلمون آب میشه که یه روز محمدسجاد رو با این کارها ببینیم ممنون.انشالله
خاله جون
24 فروردین 93 20:37
سلام آبجی قشنگم ، خوبی ؟ محمد سجادم روبراهه ؟ انشاالله که به زودی این روزا هم به سلامتی سپری بشن . من همش حواسم پیش تویه تا خدای نکرده این آخریا یه وقت حالت بد نشه . راستی ممنون از دعات . انشاالله به حق خانوم ام البنین به زودی زود قسمت و روزیتون بشه تا 3 نفری راهی خونه خدا بشید . خیلی دوستتون دارم . [ماچ
مامان خانمی
پاسخ
سلام آبجی خوبم همه خوبیم محمدسجاد هم تو همین جای تنگ دست از شیطونیاش برنمیداره ممنون که به فکرمی آبجی مهربونم انشالله که با دست پر برگردی. دوستت دارم
مامان علی
24 فروردین 93 23:03
سلام. .عزیزم خیلی مواظب خودت باش. انشالله دیگه کم مونده به وقت اومدن پسرامون.منم خیلی سختی کشیدم اما خدا رو شکر که مارو مادر کرد و از نعمت محروم نکرد.انشالله با پسر و همسرت واسه صد بار میره زیارت. بووووووووس
مامان خانمی
پاسخ
سلام گلم. واقعا باید خداروهزاران مرتبه شکر کرد. چرا این هفته های آخر اینقدر دیر میگذره؟
قاصدک
25 فروردین 93 12:09
اومدم نبودیییییییییییی
مامان خانمی
پاسخ
من الان اومدم نیستییییییییییییییییییییی؟
مام
25 فروردین 93 12:39
خدااين شوهراي گل رو ازمون نگيره ايشالله
مامان خانمی
پاسخ
الهی آمین
مامان فندقی
25 فروردین 93 13:10
سلام دوست خوبم . خوش بحالت نی نی شما کم مونده که بیاد تو بغل مامانیش من که صمیمانه آرزوی سلامتی برای خودت و محمد سجاد عزیزت دارم انشاله که زایمانت هم به خوبی و سلامتتی سپری بشه. مرسی که زحمت میکشی میام وبلاگ ما.
مامان خانمی
پاسخ
علیک سلام عزیزم ممنونم خواهش میکنم گلم رسم دوستی رو به جا میارم
قاصدک
25 فروردین 93 14:40
آنی پس چرا جواب نمیدی
مامان خانمی
پاسخ
من هرچقدر منتظر بودم آف بودی
مامان عرفان
26 فروردین 93 8:51
سلام عزيزم. افرين به تو . راستي كي گفت زايمات رو؟ خدا كنه لگنم مناسب باشه اخه دكترم قول داده خودش سر زايمان طبيعي ام باشه بهمراه ماماي كاركشته و صبور و با تجربه زايشگاه. كلي قوت قلب گرفتم و پنجشنبه ها هم ميخوام برم ورزش توي درمانگاه براي امادگي زايمان.
مامان خانمی
پاسخ
سلام گلم هنوز دقیق مشخص نکرده ولی گفت سزارین رو ده روز زودتر انجام میدم که میشه 15 اردیبهشت انشالله که همه چی اونجور که میخای پیش بره
ترنم
26 فروردین 93 9:27
همش 19 روز یا 20 روز دیگه مونده
مامان خانمی
پاسخ
وای دیگه تحمل ندارم دوست دارم این روزا زود بگذره
مامان مهنا
26 فروردین 93 12:59
بوس واسه محمد سجاد جوووون
مامان خانمی
پاسخ
ممنون عزیزم اینا هم واسه مهنا جون خاله
مامان آینده
26 فروردین 93 16:49
ایشالله دیگه چیزی نموند. مامان آینده
مامان خانمی
پاسخ
خدا کنه این روزای باقیمونده هم به خیر و خوشی بگذره
نرگس
26 فروردین 93 17:24
سلام عزيزم اميدوارم اين آخرين روزا رو به خوبى و خوشى سپرى كنى مطمئن باش خدا خودش يارى ميكنه و در آينده ميريد حج ايشالا....
مامان خانمی
پاسخ
سلام عزیزم ممنون دوست جونم انشالله که همینطور بشه
الهه مامان مبین
26 فروردین 93 20:03
سلام دوست جونی من . خوبی . نی نی خوبه ....ما همیشه دوستون داریم عزیزم
مامان خانمی
پاسخ
علیک سلام.ممنون گلم دل به دل راه داره دوست مهربونم
الهه مامان مبین
26 فروردین 93 20:04
مامان محمد ماهان
27 فروردین 93 8:36
سلام عزیزم سال نو مبارک پس این پسر گل ما کی به دنیا می یاد مواظبش باشید ما چشم انتظار دیدارشیم
مامان خانمی
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم به احتمال زیاد 15 اردیبهشت اگه خدا بخاد چشم گلم. ممنون از محبتت
سمیرا
28 فروردین 93 15:56
سلام عزیزم إن شاءالله صحیح وسالم زایمان کنی موقع زایمان منم دعا کن... اگه به منم سربزنی خوشحال میشم
مامان خانمی
پاسخ
سلام دوست خوبم ممنون که بهم سر زدی چشم عزیزم سعی میکنم همه رو دعا کنم. راستی دلم میخاد به وبت بیام ولی آدرس خرابه
مامان امیرعلی
29 فروردین 93 2:52
عزیزم بهش فکر نکن تا زودتر بگذره یا هم مثل من خودت رو گول برن من همیشه به هرکی میگفتم ماه یا هفته چندممه از تاریخ واقعی کمتر می گفتم معمولا دو هفته کمتر ایشالا هر زمانی که هست به سلامتی و عافیت فارغ شی عزیزم
مامان خانمی
پاسخ
میخام فکر نکنم اما نمیشه[نیشخند آخه الان دیگه دو هفته مونده مثلا من بگم چند روز مونده خب؟ ممنون دوست جونم
مامان غنچه
30 فروردین 93 0:48
سلام خوبی دیگه چیزی نمونده ها...... انشالله بسلامت و بموقعش میاد تو بغلت و باهم میرین زیارت
مامان خانمی
پاسخ
سلام عزیز دلم ممنونم دوست خوبم
ترنم
30 فروردین 93 8:26
دو هفته دیگه باور کن من از این دور دارم از ذوق زدگی میمیرم منتظر عکساشیم
مامان خانمی
پاسخ
وای این دوهفته هم که نمیگذره خدا نکنه عزیزم چشم سعی میکنم زود عکسشو بزارم یعنی میشه ببینمش؟
ترنم
30 فروردین 93 8:52
روزت مبارک مامانی
مامان خانمی
پاسخ
ممنون روز شما هم مبارک ترنم جونم
helen
30 فروردین 93 11:28
کاش خواهریت ی لباس برا محمد سجاد بیاره به عنوان تبرک اولین لباس تنش کنین البته اگه دوست لاری هاحجشووون قبووول باشه همراه با کلی سوغاتی
مامان خانمی
پاسخ
خواهرم که اینقدر تو فکر سوغاتی آوردن واسه محمدسجاده میترسم منو یادش بره ممنون گلم.ایشالله قسمت خودت بشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قند و عسل می باشد